آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

اجرا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ejraa /

carrying out, accomplishment, performance, enforcement, putting into effect, administrating, implementation, fulfilment, enactment, execution, conduct

carrying out

accomplishment

performance

enforcement

putting into effect

administrating

implementation

fulfilment

enactment

execution

conduct

انجام، ایفا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مفاد قراردادی را اجرا کردن

to fulfill the terms of a contract

دستور قابل اجرا

an order capable of execution

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اجرا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
به‌جریان‌انداختن به‌کاربستن

ارجاع به لغت اجرا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اجرا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اجرا

لغات نزدیک اجرا

پیشنهاد بهبود معانی