همچنین در حالت جمع میتوان از آلام و المها استفاده کرد.
pain, suffering, ache
pain
suffering
ache
الم مجروحان برای همه مشهود بود.
The suffering of the injured was evident to everyone.
او الم را غیرقابل تحمل توصیف کرد.
She described the pain as unbearable.
grief, sorrow, affliction, misery
grief
sorrow
affliction
misery
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او الم خود را ازطریق نوشتن شعر بیان کرد.
She expressed her grief through writing poetry.
دلش پساز شنیدن خبر بد پر از الم بود.
Her heart was filled with sorrow after hearing the bad news.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «الم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/الم