ناپسند to put one's finger
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهآرامی انگشتش کرد.
He put his finger inside her slowly.
احساس کرد که او در حین عشقبازی انگشتش کرد.
She felt him put his finger in during foreplay.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «انگشت کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انگشت کردن