آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴

    بازیکن به انگلیسی

    معنی

    فونتیک فارسی / baazikon /

    player, gambler

    player

    gambler

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد بازیکن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    بازیگر ورزشکار
    متضاد:
    تماشاچی

    سوال‌های رایج بازیکن

    بازیکن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «بازیکن» در زبان انگلیسی به Player ترجمه می‌شود.

    «بازیکن» واژه‌ای است که به فردی اطلاق می‌شود که در یک بازی یا رقابت، چه ورزشی و چه سرگرمی، نقش فعال دارد. این کلمه ریشه در مفهوم «بازی» دارد و هر جا که سخن از رقابت، فعالیت گروهی یا سرگرمی به میان می‌آید، حضور «بازیکن» ضروری است. در ورزش‌های مختلف، از فوتبال و بسکتبال گرفته تا شطرنج و بازی‌های رایانه‌ای، بازیکن به‌عنوان نیروی اصلی عمل می‌کند که جریان رقابت را پیش می‌برد. بنابراین، این واژه هم بار معنایی جسمانی و هم بار معنایی ذهنی و مهارتی دارد، زیرا موفقیت یک بازیکن به تلاش بدنی و توانایی فکری او وابسته است.

    از نظر ورزشی، بازیکن معمولاً عضوی از یک تیم یا فردی در رقابتی فردی است که با هدف پیروزی تلاش می‌کند. در این معنا، بازیکن نماینده‌ی اصولی چون تلاش، تمرین، انضباط و روحیه‌ی رقابتی است. هر بازیکن برای رسیدن به موفقیت باید مهارت‌های فنی را در کنار ویژگی‌های روانی مانند تمرکز، آرامش و اعتمادبه‌نفس در خود پرورش دهد. به همین دلیل، بازیکن تنها یک شرکت‌کننده در زمین بازی نیست، بلکه نمادی از پشتکار و تعهد به شمار می‌رود.

    از منظر اجتماعی، «بازیکن» می‌تواند الهام‌بخش دیگران نیز باشد. بسیاری از بازیکنان حرفه‌ای در رشته‌های ورزشی به چهره‌هایی تبدیل می‌شوند که فراتر از زمین بازی، نقش الگو برای جامعه دارند. آن‌ها با نمایش استعداد، کار گروهی و موفقیت، الهام‌بخش نسل‌های جوان می‌شوند و حتی گاهی موجب شکل‌گیری هویت جمعی در یک ملت یا جامعه می‌گردند. برای مثال، یک بازیکن برجسته می‌تواند نماد افتخار ملی یا سمبل تلاش فردی در سطح بین‌المللی باشد.

    از نظر زبانی، واژه‌ی «بازیکن» در معنای استعاری نیز کاربرد دارد. گاهی در متون غیرورزشی گفته می‌شود «او بازیکن اصلی در این پروژه است» یا «در این میدان سیاست، بازیکنان متعددی حضور دارند». در این موارد، «بازیکن» دیگر به معنای کسی که در یک بازی فیزیکی شرکت دارد نیست، بلکه به معنای فردی است که نقش فعالی در یک جریان، فرایند یا رقابت ایفا می‌کند. این کاربرد استعاری نشان‌دهنده‌ی انعطاف واژه و گستره‌ی معنایی آن در زبان است.

    «بازیکن» را می‌توان نمادی از مشارکت، حرکت و تلاش دانست. چه در زمین فوتبال باشد، چه پشت میز شطرنج یا حتی در قالب یک نقش اجتماعی یا اقتصادی، بازیکن کسی است که جریان بازی یا فعالیت را زنده نگاه می‌دارد. بدون بازیکن، هیچ رقابتی شکل نمی‌گیرد و هیچ هیجانی ایجاد نمی‌شود. این واژه با خود بار معنایی پویایی و زنده بودن را حمل می‌کند و از همین‌رو جایگاهی ویژه در فرهنگ ورزشی و زبانی ما یافته است.

    ارجاع به لغت بازیکن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بازیکن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازیکن

    لغات نزدیک بازیکن

    • - بازیچه کردن
    • - بازیک
    • - بازیکن
    • - بازیکن انتهای زمین
    • - بازیکن بخش برونی میدان
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.