آخرین به‌روزرسانی:

باوقار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

متین، موقر

فونتیک فارسی

baavaghaar
صفت

gracious, grave, reserved, sober, dignified, graceful, poised, stately

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

میزبان باوقار از ما در منزلش به‌گرمی پذیرایی کرد.

The gracious host welcomed us warmly into her home.

رفتار باوقار شاگردان در طول مراسم نشان‌دهنده‌ی بلوغ و متانت آن‌ها بود.

The dignified behavior of the students during the ceremony showed their maturity and poise.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد باوقار

  1. مترادف:
    بامهابت باهیبت جاافتاده رزین سنگین متین موقر وزین
    متضاد:
    جلف سبک بی‌وقار ناموقر

ارجاع به لغت باوقار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «باوقار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/باوقار

لغات نزدیک باوقار

پیشنهاد بهبود معانی