barren, desolate, waste
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دشت برهوت
a desolate prairie
بیابان برهوت
wasteland
شهر متروکه برهوت و وهمآور به نظر میرسید.
The abandoned town appeared desolate and eerie.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برهوت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برهوت