آخرین به‌روزرسانی:

بند آمدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مسدود شدن

فونتیک فارسی

band aamadan
فعل لازم

to stop, to be stopped, to cease to flow, to clog, to be blocked, to plug, to snarl

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

راه کاملاً بند آمده بود.

The road was completely blocked.

برف بند آمد و بار دیگر خورشید می‌درخشد.

The snow ceased and once again the sun is shining.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بند آمدن

  1. مترادف:
    راه‌بندان‌شدن
    متضاد:
    باز شدن
  1. مترادف:
    بسته شدن سد شدن مسدود شدن

ارجاع به لغت بند آمدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بند آمدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بند آمدن

لغات نزدیک بند آمدن

پیشنهاد بهبود معانی