to stop, to be stopped, to cease to flow, to clog, to be blocked, to plug, to snarl
to stop
to be stopped
to cease to flow
to clog
to be blocked
to plug
to snarl
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
راه کاملاً بند آمده بود.
The road was completely blocked.
برف بند آمد و بار دیگر خورشید میدرخشد.
The snow ceased and once again the sun is shining.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بند آمدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بند آمدن