آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت قید
فونتیک فارسی / begaah /

opportune, punctual, timely

opportune

punctual

timely

به‌موقع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

ما از پرداخت بگاه فاکتور شما قدردانی می‌کنیم.

We appreciate your opportune payment of the invoice.

او بگاه به هر جلسه می‌رسد.

She arrives timely to every meeting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بگاه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت بگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بگاه

لغات نزدیک بگاه

پیشنهاد بهبود معانی