امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تالار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اتاق بزرگ، سالن

فونتیک فارسی

taalaar
اسم
hall, saloon, floor, arene, auditorium, chamber

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- تالار گردهمایی

- an assembly hall

- تالار با گل و پرچم آذین شده بود.

- The hall was decked out with flowers and flags.

- ما را به تالار راه ندادند.

- We were denied entrance to the hall.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تالار

  1. مترادف:
    ایوان صفه
  1. مترادف:
    سالن

ارجاع به لغت تالار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تالار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تالار

لغات نزدیک تالار

پیشنهاد بهبود معانی