analysis, breakdown, break up, assay, fragmentation, partition, dismemberment, disintegration, disruption, decomposition
analysis
breakdown
break up
assay
fragmentation
partition
dismemberment
disintegration
disruption
decomposition
تجزیهی موشکافانه
a careful analysis
دانشمندان تحقیقاتی را در توربزار انجام دادند و فرایند تجزیه و تأثیر آن بر ذخیرهی کربن را مطالعه کردند.
Scientists conducted research in the peat moor, studying the decomposition process and its impact on carbon storage.
test, analysis, examination
test
analysis
examination
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نتایج تجزیهی ژنتیکی خطر ابتلا به سرطان را نشان داد.
The results of the genetic test showed a high risk for cancer.
دکتر دستور تجزیهی خونم را داد تا هرگونه ناهنجاری بررسی شود.
The doctor ordered an examination of my blood to check for any abnormalities.
ریاضی factorization, decomposition
factorization
decomposition
تجزیه یک مفهوم اساسی در نظریهی اعداد است.
Factorization is a fundamental concept in number theory.
تجزیه یک مهارت کلیدی در سادهسازی عبارات جبری است.
Factorization is a key skill in simplifying algebraic expressions.
کشور secession, disintegration
secession
disintegration
تجزیهی ایالتهای جنوبی جرقهی جنگ داخلی را برانگیخت.
The secession of the southern states sparked a civil war.
قانون اساسی این کشور مقرراتی در مورد تجزیه دارد.
The country's constitution has provisions regarding disintegration.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
شکل درست و معیار این واژه «تجزیه» است. «تجزیه» واژهای با ریشهی عربی است که در فارسی به معنی جدا کردن اجزا، تقسیم یک کل به بخشهای کوچکتر، یا تحلیل ساختاری چیزی به کار میرود؛ مانند: تجزیه و تحلیل متن، تجزیهی مادهای شیمیایی یا تجزیهی یک کشور.
کلمهی «تجزیه» در زبان انگلیسی به analysis یا decomposition ترجمه میشود، بسته به زمینهای که استفاده میشود.
تجزیه به معنای شکستن یک کل به اجزای کوچکتر و قابل بررسی است. این واژه در حوزههای مختلفی مانند علوم، سیاست، شیمی، فلسفه و حتی تاریخ کاربرد دارد. در زبان فارسی، وقتی میگوییم چیزی را "تجزیه میکنیم"، یعنی آن را به اجزای تشکیلدهندهاش تفکیک میکنیم تا بهتر آن را درک کنیم، بررسی کنیم یا آن را مورد تحلیل قرار دهیم.
در علوم، بهویژه در شیمی، تجزیه به واکنشی اشاره دارد که طی آن یک مادهی مرکب به مواد سادهتری شکسته میشود. مثلاً تجزیهی آب به هیدروژن و اکسیژن از طریق الکترولیز، نمونهای از این فرایند است. در این زمینه، تجزیه نقش مهمی در شناخت ساختار مواد و کشف عناصر جدید ایفا کرده است.
در سیاست، تجزیه معمولاً به معنای فروپاشی یا تفکیک یک کشور یا قلمرو به چند بخش مستقل است. در این کاربرد، تجزیه گاهی بار منفی دارد و ممکن است به ناآرامیها یا جداییطلبیها اشاره کند. بسیاری از کشورها در طول تاریخ شاهد جنبشهای تجزیهطلبانه بودهاند که پیامدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابلتوجهی به همراه داشتهاند.
در فلسفه و منطق نیز تجزیه بهمنزلهی تحلیل مفاهیم یا استدلالهاست. فیلسوفان برای فهم بهتر یک نظریه یا پدیده، ابتدا آن را به اجزای تشکیلدهندهاش تقسیم میکنند و سپس دربارهی هر جزء بهطور مستقل تأمل میکنند. این روش یکی از بنیادینترین شیوههای تفکر فلسفی به شمار میرود.
در زبان و دستور زبان نیز تجزیه به معنای تحلیل نقش واژگان در جمله است. مثلاً در آموزش زبان فارسی یا عربی، «تجزیه و ترکیب» به بررسی نقش دستوری واژهها و نحوهی اتصال آنها به یکدیگر میپردازد.
واژهی «تجزیه» با وجود سادگیاش، کاربردی گسترده و مفاهیم عمیقی در حوزههای مختلف دارد و نقشی اساسی در درک، تحلیل و بررسی پدیدهها و ساختارها ایفا میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تجزیه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تجزیه