distortion, perversion, alteration, misreport, corruption, misrepresentation, falsification, interpolation
distortion
perversion
alteration
misreport
corruption
misrepresentation
falsification
interpolation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تحریف اخبار بهمنظور هدفهای تبلیغاتی
a distortion of news for propaganda purposes
این دانشمند به تحریف دادهها در مطالعهی تحقیقاتیاش متهم شد.
The scientist was accused of falsification of data in his research study.
شکل درست و معیار این واژه «تحریف» است.
«تحریف» به معنی تغییر دادن معنی یا شکل اصلی یک متن، سخن یا مطلب به گونهای که مفهوم آن دگرگون شود، به کار میرود.
شکل «تهریف» نادرست است و از نظر املایی در زبان فارسی پذیرفته نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تحریف» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تحریف