آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴

    جایگزین به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / jaaygozin /

    situated, substitution, placed, replacing, ensconced, substituting, nestled, entrenched

    situated

    substitution

    placed

    replacing

    ensconced

    substituting

    nestled

    entrenched

    جانشین، مستقر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    می‌توان از خمیر سویا به عنوان جایگزین گوشت در رژیم‌های گیاهخواری استفاده کرد.

    Tofu can be used as a meat substitute in vegetarian diets.

    معلم جایگزین نمی‌توانست درس را کامل کند.

    The substituting teacher was unable to complete the lesson.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جایگزین

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    جانشین
    مترادف:
    ثابت مستقر

    سوال‌های رایج جایگزین

    جایگزین به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «جایگزین» در زبان انگلیسی به substitute یا replacement ترجمه می‌شود.

    جایگزین به چیزی یا کسی گفته می‌شود که به‌عنوان جانشین برای یک شیء، فرد یا عملکرد دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مفهوم زمانی کاربرد دارد که اصل یا موجودیت اولیه به دلایلی قابل دسترسی، کارآمد یا مناسب نباشد و نیاز به گزینه‌ای دیگر برای ادامه‌ی فعالیت یا تأمین نیاز ایجاد شود. جایگزین می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از زندگی روزمره تا محیط‌های کاری، علمی و آموزشی به کار رود و نقشی کلیدی در تداوم فرآیندها ایفا کند.

    از نظر عملی، استفاده از جایگزین‌ها باعث افزایش انعطاف‌پذیری و کارایی می‌شود. برای مثال، در آشپزی، جایگزین کردن یک ماده با ماده‌ای دیگر که خواص مشابه دارد، امکان ادامه‌ی پخت و تهیه غذا را فراهم می‌کند. در محیط‌های کاری، زمانی که یک نیروی انسانی به دلایلی در دسترس نباشد، استفاده از جایگزین باعث می‌شود فرآیندهای کاری متوقف نشوند و عملکرد سازمان یا تیم حفظ شود. به این ترتیب، جایگزین‌ها ابزارهایی حیاتی برای مدیریت منابع و کاهش اختلال‌ها به شمار می‌آیند.

    در علوم و تکنولوژی، جایگزین‌ها اهمیت ویژه‌ای دارند. در مهندسی و پزشکی، مواد یا روش‌های جایگزین می‌توانند عملکرد بهتر، ایمنی بیشتر و کاهش هزینه‌ها را تضمین کنند. برای مثال، در پزشکی، داروهای جایگزین یا درمان‌های جایگزین ممکن است اثر مشابه داروی اصلی را ارائه دهند و برای بیمارانی که به داروی اولیه حساسیت دارند یا در دسترس نیست، گزینه‌ای مؤثر باشند. این کاربردها نشان می‌دهد که جایگزین‌ها نه تنها وسیله‌ای برای پر کردن خلأ هستند، بلکه می‌توانند به بهبود کیفیت و کارایی نیز کمک کنند.

    از نظر اجتماعی و روان‌شناختی، مفهوم جایگزین می‌تواند به روابط و رفتارهای انسانی نیز مرتبط باشد. افراد گاهی در مواجهه با شرایط دشوار یا فقدان کسی یا چیزی، نیازمند جایگزین‌هایی هستند که آرامش، پشتیبانی یا رضایت روانی فراهم کنند. این جایگزین‌ها می‌توانند نقش حمایتی، آموزشی یا تفریحی داشته باشند و به حفظ تعادل و سلامت روانی کمک نمایند.

    جایگزین فراتر از یک ابزار ساده است؛ نمادی از انعطاف‌پذیری، خلاقیت و مدیریت منابع است. وجود جایگزین‌ها یادآور آن است که محدودیت‌ها و خلأها می‌توانند با راه‌حل‌های مناسب پر شوند و عملکردها ادامه یابند. جایگزین، در ساده‌ترین شکل خود، جانشینی برای اصل است، اما در معنای عمیق‌تر، نمایانگر توانایی انسان برای سازگاری، نوآوری و حفظ کارایی در شرایط مختلف محسوب می‌شود.

    ارجاع به لغت جایگزین

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جایگزین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایگزین

    لغات نزدیک جایگزین

    • - جایگاه هر بازیکن
    • - جایگاهی
    • - جایگزین
    • - جایگزین سازی
    • - جایگزین سازی در فکر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.