آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

جواب کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / javaab kardan /

to dismiss, to fire, to discharge, to lay off, to give a negative or harsh answer

to dismiss

to fire

to discharge

to lay off

to give a negative or harsh answer

به کسی جواب رد دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مدیر تصمیم گرفت به‌خاطر اشتباهات مکرر، کارمند را جواب کند.

The manager decided to fire the employee for repeated mistakes.

کمیته تصمیم گرفت به‌دلیل عدم حمایت، پیشنهاد را جواب کند.

The committee decided to dismiss the proposal due to lack of support.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جواب کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جواب کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جواب کردن

لغات نزدیک جواب کردن

پیشنهاد بهبود معانی