meriting, possessing, having, achieving
meriting
possessing
having
achieving
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او حائز استعداد فراوان در موسیقی است.
She is possessing great talent in music.
تعهد او حائز تحسین فراوان است.
Her dedication is meriting of high praise.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حائز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حائز