آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

خشمگین به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khashmgin /

angry, wrathful, mad, livid, irate, wroth, furious, indignant, enraged

angry

wrathful

mad

livid

irate

wroth

furious

indignant

enraged

غضبناک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

ناگهان خشمگین شد ولی به‌‌سرعت احساسش را کنترل کرد.

Suddenly he became angry but quickly controlled the emotion.

تأخیر من او را خشمگین کرده بود.

my delay had made him irate.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشمگین

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت خشمگین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشمگین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشمگین

لغات نزدیک خشمگین

پیشنهاد بهبود معانی