hold (of a ship)
خن کشتی آنقدر بزرگ بود که هزاران تن کالا در آن جا میشد.
The ship hold was so spacious that it could accommodate thousands of tones of goods.
خن کشتی پر از صندوق و آذوقه بود.
The ship hold was filled with crates of supplies.
sound, phon-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خن موجهایی که به ساحل اصابت میکردند، آرامشبخش بود.
The sound of the waves crashing against the shore was calming.
خن قدمهایش را میشنیدم.
I could hear the sound of footsteps.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خن