همچنین در حالت جمع میتوان از منافذ یا منفذها استفاده کرد.
hole, pore, vent, blow hole, outlet, jet, aperture
hole
pore
vent
blow hole
outlet
jet
aperture
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
منفذ پوست با آلودگی مسدود شده بود.
The skin's pore was clogged with dirt.
دود از منفذ دیوار خارج شد.
Smoke escaped through the vent in the wall.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «منفذ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منفذ