آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴

    خودکامه به انگلیسی

    معنی

    فونتیک فارسی / khodkaame /

    absolute, authoritarian, arbitrary, autocrat, autocratic, despot, despotic, dictator, dictatorial, totalitarian, tyrannical, tyrannous, tyrant, willful

    absolute

    authoritarian

    arbitrary

    autocrat

    autocratic

    despot

    despotic

    dictator

    dictatorial

    totalitarian

    tyrannical

    tyrannous

    tyrant

    willful

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خودکامه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    خودرای خودسر خویشتن‌کام لجوج مستبد مطلق‌العنان یک‌دنده
    متضاد:
    دموکرات دموکرات‌منش مردم سالار

    سوال‌های رایج خودکامه

    خودکامه به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خودکامه» در زبان انگلیسی به autocrat یا tyrant ترجمه می‌شود.

    این واژه به فردی اشاره دارد که در تصمیم‌گیری‌ها تنها به خواست و نظر شخصی خود تکیه می‌کند و برای خواسته‌ها، نیازها و دیدگاه‌های دیگران ارزشی قائل نیست. در اصل، «خودکامه» بودن نوعی رفتار یا شیوه‌ی حکمرانی و مدیریت است که در آن قدرت و اختیار به‌صورت انحصاری در دست یک فرد قرار می‌گیرد و دیگران نقشی در شکل‌گیری تصمیم‌ها ندارند.

    از منظر روان‌شناختی، فرد خودکامه معمولاً ویژگی‌هایی همچون خودمحوری، میل شدید به کنترل دیگران، بی‌توجهی به نظرات مخالف و ناتوانی در پذیرش نقد را از خود نشان می‌دهد. چنین شخصی باور دارد که دیدگاه‌ها و تصمیم‌هایش برتر از دیگران است و اغلب، محیط اطراف خود را طوری شکل می‌دهد که این حس برتری تقویت شود. این شیوه‌ی رفتاری نه تنها در عرصه‌ی مدیریتی، بلکه در روابط خانوادگی و اجتماعی نیز می‌تواند مشکلاتی جدی به وجود آورد.

    در ادبیات و فرهنگ، واژه‌ی «خودکامه» بار معنایی منفی دارد و معمولاً برای توصیف شخصیت‌هایی به کار می‌رود که با اعمال زور، قدرت یا خودخواهی، دیگران را تحت فشار قرار می‌دهند. نویسندگان و شاعران گاه با استفاده از این واژه، شخصیت‌های داستانی یا نمادهایی را ترسیم می‌کنند که تجسم بی‌عدالتی، خودمحوری و انحصارطلبی هستند. این کاربرد استعاری باعث شده است «خودکامه» نه تنها یک ویژگی فردی، بلکه نمادی فرهنگی برای توصیف قدرت بی‌مهار و خودخواهی باشد.

    از منظر اجتماعی، رفتار خودکامه موجب تضعیف روابط انسانی و کاهش اعتماد میان افراد می‌شود. وقتی فردی در خانواده، محیط کار یا هر اجتماع دیگری تنها به میل و اراده‌ی خود توجه کند، فضایی از ترس، بی‌اعتمادی و ناامیدی ایجاد می‌شود. چنین فضایی مانع خلاقیت، رشد و تعامل سازنده خواهد بود. به همین دلیل، جوامع و گروه‌های انسانی همواره تلاش کرده‌اند با ایجاد قوانین، هنجارها و ساختارهای مشارکتی، رفتارهای خودکامه را محدود کنند.

    از نظر زبان‌شناسی، «خودکامه» ترکیبی است از «خود» و «کامه» (به معنای خواست یا میل). این ترکیب نشان می‌دهد که فرد خودکامه کسی است که خواسته‌های شخصی خود را معیار اصلی عمل قرار می‌دهد، بی‌آنکه توجهی به مصالح و نیازهای دیگران داشته باشد. بار معنایی این واژه در زبان فارسی بسیار قوی است و شنونده با شنیدن آن فوراً به یاد شخصیتی می‌افتد که اسیر خودخواهی، میل به قدرت و بی‌اعتنایی به دیگران است.

    ارجاع به لغت خودکامه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خودکامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودکامه

    لغات نزدیک خودکامه

    • - خودکامگی
    • - خودکامگی کردن
    • - خودکامه
    • - خودکاو
    • - خودکاوی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.