۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

خودکامه به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / khodkaame /

absolute, authoritarian, arbitrary, autocrat, autocratic, despot, despotic, dictator, dictatorial, totalitarian, tyrannical, tyrannous, tyrant, willful

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خودکامه

  1. مترادف:
    خودرای خودسر خویشتن‌کام لجوج مستبد مطلق‌العنان یک‌دنده
    متضاد:
    دموکرات دموکرات‌منش مردم‌سالار

ارجاع به لغت خودکامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خودکامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودکامه

لغات نزدیک خودکامه

پیشنهاد بهبود معانی