credulous, dewy-eyed, simple-minded, simpleton, trustful, trusting, gullible, fond
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فرد خوشباور معمولاً بدون سوال کردن آنچه را که میشنود باور میکند.
A credulous person often believes what they hear without questioning it.
آنها او را دست کم گرفتند و فکر کردند که او تنها یک احمق خوشباور است.
They underestimated him, thinking he was just a simple-minded fool.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خوشباور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوشباور