آخرین به‌روزرسانی:

دختر دایی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dokhtar daayi /

cousin, maternal uncle's daughter

فرزند مونث دایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او دختردایی مایک است.

She is a cousin of Mike's.

خانه متعلق به دختردایی‌ام بود.

The house belonged to my cousin.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دختر دایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دختر دایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دختر دایی

لغات نزدیک دختر دایی

پیشنهاد بهبود معانی