آخرین به‌روزرسانی:

درد دل کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

غم و درد خود را گفتن، خودمانی صحبت کردن

فونتیک فارسی

darde del kardan
فعل لازم

to chat, to unburden, to confabulate, to confide (in), to commune

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

تلفنی درد دل کردن با مادربزرگم را دوست دارم.

I love to chat with my grandmother on the phone.

هر موقع که احساس خستگی می‌کنم، دوست دارم با دوستانم درد دل کنم.

Whenever I feel lonely, I like to chat with my friends.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درد دل کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درد دل کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درد دل کردن

لغات نزدیک درد دل کردن

پیشنهاد بهبود معانی