in reality, indeed, in fact, admittedly, technically, almost, actually, effectually, essentially, effectively, basically
in reality
indeed
in fact
admittedly
technically
almost
actually
effectually
essentially
effectively
basically
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در واقع من پسر ضعیفی هستم.
Actually I am a weak boy.
پیراهن من گران به نظر میرسد؛ ولی در واقع آن را فقط پنج دلار خریدم.
My shirt looks expensive, but in reality I bought it for only five dollars.
نقاط تعامل در واقع فرصتهای برقرای ارتباط با مشتریان هستند.
Touchpoints are possible opportunities for interacting with customers.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «در واقع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/در واقع