آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

دستاورد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dastaavard /

achievement, accomplishment, discovery, fruition, gift

achievement

accomplishment

discovery

fruition

gift

پیشرفت، ره‌آورد

بزرگترین دستاورد حرفه‌ی او

the crowning achievement of her career

ترفیع شغلی دستاورد بزرگی بود.

Receiving a promotion at work was a great achievement.

عامیانه haul

haul

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دستاورد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دستاورد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دستاورد

لغات نزدیک دستاورد

پیشنهاد بهبود معانی