آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴

    دنده به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / dande /

    کالبدشناسی rib

    rib

    نام دوازده جفت استخوان در طرفین قفسه‌ی سینه

    انسان دوازده جفت دنده دارد.

    A human has twelve pairs of ribs.

    سرآشپز گوشت دنده را با ترکیبی از گیاهان و ادویه‌ها مزه‌دار کرد.

    The chef seasoned the rib with a blend of herbs and spices.

    اسم
    فونتیک فارسی / dande /

    مکانیک gear, gag

    gear

    gag

    بخشی از سیستم انتقال قدرت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    تعویض دنده را انجام دهید و حرکت کنید.

    Do the gear shift and move.

    دنده خلاص است.

    The gear is in neutral position.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج دنده

    دنده به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «دنده» در زبان انگلیسی به rib ترجمه می‌شود.

    دنده‌ها استخوان‌هایی بلند و منحنی‌شکل هستند که در دو طرف قفسه‌ی سینه انسان و بسیاری از جانوران قرار دارند. آن‌ها از ستون فقرات منشأ می‌گیرند و به سمت جلو امتداد می‌یابند تا از اندام‌های حیاتی مانند قلب و ریه‌ها محافظت کنند. در بدن انسان معمولاً ۱۲ جفت دنده وجود دارد که با کمک غضروف‌ها به جناغ سینه متصل می‌شوند. این ساختار نه‌تنها نقش محافظتی دارد، بلکه در فرآیند تنفس نیز شرکت می‌کند و به انبساط و انقباض قفسه‌ی سینه کمک می‌نماید.

    دنده‌ها در آناتومی به سه دسته تقسیم می‌شوند: دنده‌های حقیقی، که مستقیماً به جناغ متصل‌اند؛ دنده‌های کاذب، که به‌طور غیرمستقیم به جناغ وصل می‌شوند؛ و دنده‌های شناور، که انتهای آن‌ها آزاد است و به جناغ نمی‌رسد. ساختار دنده به گونه‌ای است که هم مقاومت کافی برای محافظت دارد و هم انعطاف‌پذیری لازم برای حرکت و تنفس را فراهم می‌سازد.

    در زبان و فرهنگ فارسی، «دنده» کاربردهایی فراتر از معنی آناتومیکی نیز دارد. برای مثال، در رانندگی، به معنای تغییر وضعیت گیربکس ماشین از حالتی به حالت دیگر است (مثل دنده یک، دنده دو و ... که در انگلیسی معادل gear است). همچنین در محاورات، اصطلاحاتی مثل "دنده عقب گرفتن" (کنایه از عقب‌نشینی کردن یا پشیمان شدن) رایج هستند.

    در آشپزی نیز، «دنده» به بخش گوشت‌دار و استخوانی حیوانات مثل گاو یا گوسفند اشاره دارد که در غذاهایی چون «دنده‌کباب» یا خوراک‌های دودی به کار می‌رود. این نوع گوشت به دلیل چربی و طعم خاصی که دارد، محبوبیت زیادی در میان علاقه‌مندان به غذاهای گوشتی دارد.

    ارجاع به لغت دنده

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دنده

    لغات نزدیک دنده

    • - دندنه
    • - دندنه کردن
    • - دنده
    • - دنده آزاد
    • - دنده‌اتوماتیک
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.