آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴

    دوم به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / dovvom /

    second, secondary, second-class, subordinate

    second

    secondary

    second-class

    subordinate

    ثانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    با فاصله‌ی زیادی از نفر اول، دوم شد.

    She came a poor second.

    عامل دوم از اولی هم مهم‌تر است.

    The second factor is even more important than the first one.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج دوم

    دوم به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «دوم» در زبان انگلیسی به second ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی second در زبان انگلیسی علاوه بر جایگاه عددی خود، کاربردهای گسترده‌ای در حوزه‌های گوناگون دارد. در معنای پایه، "دوم" به موقعیتی در رده‌بندی اشاره دارد که پس از اول می‌آید. این جایگاه می‌تواند در رقابت‌ها، توالی زمانی، سطوح اولویت، یا حتی ترتیب وقوع رویدادها مطرح باشد. اهمیت «دوم» در فرهنگ‌ها و ساختارهای اجتماعی، اگرچه پایین‌تر از «اول» تلقی می‌شود، اما در بسیاری از زمینه‌ها نقشی حیاتی و گاه مکمل ایفا می‌کند.

    در سیستم‌های رتبه‌بندی و مسابقات، «دوم» اغلب نشان‌دهنده‌ی سطح بالایی از عملکرد است. فردی که مقام دوم را کسب می‌کند، هنوز یکی از برترین‌ها محسوب می‌شود، هرچند از نظر رتبه‌ای پس از نفر اول قرار دارد. در ورزش‌های جهانی مانند المپیک، مقام دوم با مدال نقره مشخص می‌شود که خود نشان از ارزش و احترام نسبت به تلاش و توانمندی فرد دارد. در همین راستا، روان‌شناسی عملکرد نیز تأکید می‌کند که رسیدن به مقام دوم می‌تواند هم‌زمان منبع انگیزه و نقطه‌ی تأمل برای ارتقای آینده باشد.

    از منظر زمانی، واژه‌ی second همچنین به کوچک‌ترین واحد رایج برای اندازه‌گیری زمان در زندگی روزمره اشاره دارد. در این معنا، هر دقیقه متشکل از ۶۰ ثانیه است، که واژه‌ی "second" دقیقاً برای اشاره به این بخش از زمان به کار می‌رود. این کارکرد، وجه دیگری از تنوع معنایی این واژه را نشان می‌دهد و نقش آن را در حوزه‌های علمی، فنی، و محاسباتی برجسته می‌سازد. بدون وجود ثانیه به‌عنوان یک معیار دقیق، اندازه‌گیری زمان در بسیاری از فرآیندهای حساس غیرممکن می‌بود.

    در زبان انگلیسی، second همچنین به معنای «ثانوی» یا «جانشین» نیز استفاده می‌شود. مثلاً در ساختارهایی مانند “second opinion” (نظر دوم) یا “second-in-command” (معاون یا نفر دوم در فرماندهی) این واژه نشان‌دهنده‌ی جایگاهی است که هم نقش پشتیبان دارد و هم در غیاب مقام اول می‌تواند وظایف کلیدی را برعهده گیرد. در بسیاری از سازمان‌ها، فرد دوم در سلسله‌مراتب، نه تنها نقش مکمل دارد بلکه در مواقع بحرانی تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی نیز محسوب می‌شود.

    از بعد فرهنگی، مفهوم «دوم» گاهی با مفاهیمی چون فروتنی، پشت‌صحنه‌بودن یا پایداری بلندمدت گره خورده است. در حالی که افراد یا مفاهیم «اول» ممکن است در کانون توجه باشند، جایگاه دوم اغلب نشان‌دهنده‌ی ثبات، حمایت، و تداوم است. بسیاری از نوآوری‌ها یا موفقیت‌ها در تاریخ بشر، نه از اولین تلاش‌ها، بلکه از دومین یا سومین تجربه‌ها نشأت گرفته‌اند. از این منظر، «دوم بودن» همواره به معنای پایین‌تر بودن نیست، بلکه گاهی بیانگر بلوغ، دقت، و اصلاح تجربه‌های اولیه است.

    ارجاع به لغت دوم

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «دوم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوم

    لغات نزدیک دوم

    • - دولوکس
    • - دولول
    • - دوم
    • - دوم آنکه
    • - دوم باره
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.