lead, clue, cue
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارآگاه سرنخ تازه و مهمی را مورد بررسی قرار میدهد.
The detective is investigating an important new lead.
کارآگاه سرنخی را در صحنهی جرم پیدا کرد که منجر به بازداشت متهم شد.
The detective found a clue at the crime scene that led to the suspect's arrest.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرنخ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرنخ