destiny, fate, kismet, karma, fortune, predestination, star, portion, doom, lot
destiny
fate
kismet
karma
fortune
predestination
star
portion
doom
lot
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سرنوشت جنگ فقط به تصمیمات یک نفر بستگی داشت.
The war's destiny hinged on the decisions of only one man.
قاضی سرنوشت او را تعیین خواهد کرد.
The judge will decide his fate.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرنوشت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرنوشت