فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرپا به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ایستاده
  • فونتیک فارسی

    sarpaa
  • صفت
    standing, able to work, working, running, holding office
    • - زن سرپا بعد از یک روز طولانی در دفتر، خسته شده بود.

    • - The working woman was exhausted after a long day at the office.
    • - او نود سال دارد ولی هنوز سرپاست.

    • - He is ninety years old but he is still moving around.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سرپا

ارجاع به لغت سرپا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرپا

لغات نزدیک سرپا

پیشنهاد بهبود معانی