آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سرپا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sarpaa /

standing, able to work, working, running, holding office

standing

able to work

working

running

holding office

ایستاده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

زن سرپا بعد از یک روز طولانی در دفتر، خسته شده بود.

The working woman was exhausted after a long day at the office.

او نود سال دارد ولی هنوز سرپاست.

He is ninety years old but he is still moving around.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرپا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

ارجاع به لغت سرپا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرپا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپا

لغات نزدیک سرپا

پیشنهاد بهبود معانی