standing, able to work, working, running, holding office
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زن سرپا بعد از یک روز طولانی در دفتر، خسته شده بود.
The working woman was exhausted after a long day at the office.
او نود سال دارد ولی هنوز سرپاست.
He is ninety years old but he is still moving around.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرپا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپا