فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

قائم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عمود، ایستاده

فونتیک فارسی

ghaa'em
صفت

upright, orthogonal, perpendicular, upstanding, plumb, straight, vertical, square, right

قائم‌الزاویه

right-angled

قائم کردن

to right

پنهان

فونتیک فارسی

ghaa'em
صفت

hidden

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

قائم میان درختان

hidden among trees

پری پشت پرده قائم شده بود

Pari had hidden behind the curtain

به سختی، با شدت

فونتیک فارسی

ghaa'em
قید

severely, hard, strongly

قائم زد توی گوشم

she slapped me hard on the cheek

شهر در جنگ قائم آسیب دیده بود

The town was severely damaged in the war

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قائم

  1. مترادف:
    استوار ایستاده برپا برخاسته ثابت سرپا قایم
  1. مترادف:
    سخت سفت قرص محکم مستحکم
  1. مترادف:
    بلند رسا
  1. مترادف:
    پنهان مختفی مخفی نهان
  1. مترادف:
    عمود
  1. مترادف:
    پاینده باقی

ارجاع به لغت قائم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قائم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قائم

لغات نزدیک قائم

پیشنهاد بهبود معانی