فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سوخته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • سوزانده
  • فونتیک فارسی

    sookhte
  • صفت
    burnt, burned, scalded
    • - بچه‌ی سوخته از آتش وحشت دارد.

    • - A burned child dreads the fire.
    • - دست سوخته‌ی او نیاز به مراقبت پزشکی داشت.

    • - Her burned hand required medical attention.
  • باطل‌شده
  • فونتیک فارسی

    sookhte
  • صفت
    null, useless, fouled out
    • - گزارش حاوی داده‌های سوخته‌ای بود که در تحلیل شرایط بلااستفاده بود.

    • - The report contained null data that was of no use in analyzing the situation.
    • - اطلاعات سوخته‌ی کتاب باعث شده بود خواندنش سخت باشد.

    • - The useless information in the book made it difficult to read.
  • رنج‌کشیده، محنت‌کشیده
  • فونتیک فارسی

    sookhte
  • صفت
    sufferer, scarred by suffering or love (etc.)
    • - چشمان مرد سوخته مملو از رنج و ناامیدی بود.

    • - The sufferer man's eyes were filled with pain and despair.
    • - اضطراب و افسردگی بر ذهن سوخته‌ی او سایه افکنده بود.

    • - His sufferer mind was clouded with anxiety and depression.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سوخته

ارجاع به لغت سوخته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوخته

پیشنهاد بهبود معانی