آخرین به‌روزرسانی:

سوخته به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sookhte /

burnt, burned, scalded

سوزانده

بچه‌ی سوخته از آتش وحشت دارد.

A burned child dreads the fire.

دست سوخته‌ی او نیاز به مراقبت پزشکی داشت.

Her burned hand required medical attention.

صفت
فونتیک فارسی / sookhte /

null, useless, fouled out

باطل‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

گزارش حاوی داده‌های سوخته‌ای بود که در تحلیل شرایط بلااستفاده بود.

The report contained null data that was of no use in analyzing the situation.

اطلاعات سوخته‌ی کتاب باعث شده بود خواندنش سخت باشد.

The useless information in the book made it difficult to read.

صفت
فونتیک فارسی / sookhte /

sufferer, scarred by suffering or love (etc.)

رنج‌کشیده، محنت‌کشیده

چشمان مرد سوخته مملو از رنج و ناامیدی بود.

The sufferer man's eyes were filled with pain and despair.

اضطراب و افسردگی بر ذهن سوخته‌ی او سایه افکنده بود.

His sufferer mind was clouded with anxiety and depression.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوخته

  1. مترادف:
    آتش‌گرفته خاکسترشده
  1. مترادف:
    گداخته
  1. مترادف:
    محترق
  1. مترادف:
    بربادرفته
  1. مترادف:
    باخته ناکام
  1. مترادف:
    محنت‌کشیده زجرکشیده
  1. مترادف:
    شیفته شیدا عاشق
  1. مترادف:
    سوخته‌جان سوخته‌دل
  1. مترادف:
    عطش‌زده خشک بی‌آب (زمین و )
  1. مترادف:
    شیره شیره تریاک جرم‌تریاک
  1. مترادف:
    آفتاب‌زده تیره

ارجاع به لغت سوخته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوخته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوخته

لغات نزدیک سوخته

پیشنهاد بهبود معانی