امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سوزن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ابزار دوختن

فونتیک فارسی

soozan
اسم
pin, needle, bodkin, darner, perforator, nib, piercer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- سوراخ سوزن

- the eye of a needle

- سوزن را نخ کردن

- to thread a needle

- سوزن بخیه‌زنی در جراحی

- a needle for surgical sutures

- سر سوزن

- the point of a needle
سرنگ

فونتیک فارسی

soozan
اسم
قدیمی hypodermic needle, syringe

- پرستار سوزن را با داروی تجویزشده پر کرد.

- The nurse filled the syringe with the prescribed medication.

- پزشک از سوزنی برای گرفتن نمونه‌ی خون از بیمار استفاده کرد.

- The doctor used a syringe to extract a blood sample from the patient.
آمپول

فونتیک فارسی

soozan
اسم
قدیمی needle, shot

- سوزن زدن

- to inject, to give a needle to

- دکتر به من یک سوزن زد.

- The doctor gave me a shot.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوزن

  1. مترادف:
    دوزینه
  1. مترادف:
    آمپول

ارجاع به لغت سوزن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سوزن

لغات نزدیک سوزن

پیشنهاد بهبود معانی