فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سیل به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فک

فونتیک فارسی

sil
اسم

جانورشناسی seal

بچه سیل

a seal pup

یک سیل را از ساحل پاییدیم.

We spied a seal from the shore.

طغیان آب

فونتیک فارسی

seyl
اسم

flood, inundation, deluge, freshet, torrent, downpour

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل

natural disasters like earthquake and flood

سیل دارد فروکش می‌کند.

The flood is bottoming out.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می‌داد.

Drought and deluge happened alternately.

(مجازی) مقدار زیاد

فونتیک فارسی

seyl
اسم

a large amount or number

سیل درخواست برای تلفن

an explosion in demand for telephones

سیل عظیم گردشگران نوروزی

a huge influx of Nowruz tourists

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیل

  1. مترادف:
    سیلاب لور
  1. مترادف:
    جریان‌شدید آب

ارجاع به لغت سیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیل

لغات نزدیک سیل

پیشنهاد بهبود معانی