آخرین به‌روزرسانی:

شقیقه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گیجگاه

فونتیک فارسی

shaghighe
اسم

کالبدشناسی temple

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

شقیقه‌اش را ماساژ داد تا سردردش آرام شود.

She massaged her temple to ease the headache.

درد شدید شقیقه‌اش باعث شده بود چهره‌اش در هم کشیده شود.

The sharp pain in his temple made him wince.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شقیقه

  1. مترادف:
    بناگوش شقاق صدغ گیجگاه
  1. مترادف:
    نیم‌سر
  1. مترادف:
    خواهر

ارجاع به لغت شقیقه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شقیقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شقیقه

لغات نزدیک شقیقه

پیشنهاد بهبود معانی