complaint, grievance, squawk, repining, beef, whining, grousing, grumble
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اصلاً به شکایت ما اهمیت نداد.
He considered our complaint of absolutely no account.
باید شکایت خود را از طریق مراجع رسمی ارسال کنید.
You must channel your complaint through official channels.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکایت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکایت