defeated, beaten, vanquished, conquered
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرایط صلح به آلمان شکستخورده تحمیل شد.
Peace terms were dictated to the defeated Germany.
ارتش شکستخورده بعد از شکست در نبرد با شرمساری عقبنشینی کرد.
The defeated army retreated in shame after losing the battle.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکستخورده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکستخورده