آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ضربان داشتن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / zarabaan daashtan /

to pulsate, to throb, to pulse, to beat

to pulsate

to throb

to pulse

to beat

نبض زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

درحالی‌که می‌دوید، رگ‌هایش از آدرنالین ضربان داشت.

His veins pulsed with adrenaline as he ran.

مچ دستش بعداز زمین خوردن ضربان داشت.

Her wrist throbbed after the fall.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ضربان داشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضربان داشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضربان داشتن

لغات نزدیک ضربان داشتن

پیشنهاد بهبود معانی