آخرین به‌روزرسانی:

طناب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ریسمان، رشته

فونتیک فارسی

tanaab
اسم

rope, cord, line, band, binder, cordage, trawl, jump rope, garrote, tightrope

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

طناب پوست دستش را برید.

The rope bit into his hands.

طناب پاره شد و حسن افتاد.

The rope broke and Hassan fell down.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد طناب

  1. مترادف:
    بند حبل خطام رسن رشته ریسمان

ارجاع به لغت طناب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طناب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طناب

لغات نزدیک طناب

پیشنهاد بهبود معانی