rope, cord, line, band, binder, cordage, trawl, jump rope, garrote, tightrope
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
طناب پوست دستش را برید.
The rope bit into his hands.
طناب پاره شد و حسن افتاد.
The rope broke and Hassan fell down.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «طناب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/طناب