spring, hairspring, conformator, leaf spring, coil
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برخی تشکها فنر دارند.
Some mattresses have springs.
من میپرم مثل فنر نزدیک چشمه در بهار.
I spring like spring near spring in spring.
بهآرامی فنر را آزاد کن!
Ease the spring gently!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فنر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فنر