به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

فیلمنامه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • داستان فیلم
  • فونتیک فارسی

    filmnaame
  • اسم
    سینما و تئاتر scenario, screenplay, script, film script
    • - کارگردان تصمیم گرفت با اضافه کردن عناصر کمدی بیشتر فیلمنامه را گیراتر کند.

    • - The director decided to punch up the script by adding more comedic elements.
    • - اقتباس‌گر فیلمنامه فکر می‌کند فیلمنامه نیاز به کار دارد.

    • - The screenplay adaptor thinks the script needs some work.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت فیلمنامه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فیلمنامه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فیلمنامه

پیشنهاد بهبود معانی