آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴

    لب به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / lab /

    lip, labium, chilo-, chil-

    lip

    labium

    chilo-

    chil-

    لب, lip, labium, chilo-, chil-
    (کالبدشناسی) دو لایه‌ی گوشتی در بالا و پایین دهان

    لب بالا

    the upper lip

    از ابتدا تا انتهای جلسه سخنی به لب نیاورد.

    Throughout the meeting she remained mute.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    او لب‌های کلفتی دارد.

    he has thick lips.

    مهر سکوت بر لب نهاده، خاموش

    tight-lipped

    زن دلواپس، لب زیرین خود را می‌جوید.

    The anxious woman gnawed at her underlip.

    اسم
    فونتیک فارسی / lab /

    bank, brink, rim, border, edge, ledge

    bank

    brink

    rim

    border

    edge

    ledge

    کناره، لبه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    دوباره سرم به لب تاقچه خورد!

    I bumped my head on the edge of the shelf again!

    به‌طور خطرناکی لب پرتگاه ایستاده بود.

    He was standing precariously on the edge of the precipice.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    رفتیم لب دریا

    we went to the seaside

    تا لب گور

    to the end of one's life

    اسم
    فونتیک فارسی / lob /

    lobe, labium

    lobe

    labium

    (زیست‌شناسی) لخته، لپ، لبک

    یک لب مغز

    lobe of the brain

    شش چپ از دو لب تشکیل شده‌است.

    The left lung is made up of two lobes.

    اسم
    فونتیک فارسی / lob /

    gist, pith, core, sense, purport, kernel, meat, point, juice, main part

    gist

    pith

    core

    sense

    purport

    kernel

    meat

    point

    juice

    main part

    چکیده، گزیده، خلاصه

    لب سخنان او

    the core of his speech

    لب آن مصوبه را به‌صورت خلاصه ارائه دادند.

    The sense of the decision was presented in a summary.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    لب مطلب

    gist

    لب کلام

    nitty-gritty

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد لب

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    شفه لوچه
    مترادف:
    دهانه
    مترادف:
    کناره لبه
    مترادف:
    حاشیه ساحل کنار
    مترادف:
    تپانچه سیلی کشیده
    مترادف:
    چکیده خلاصه گزیده
    مترادف:
    مغز
    مترادف:
    خرد عقل

    سوال‌های رایج لب

    لب به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «لب» در زبان انگلیسی به lip ترجمه می‌شود.

    لب یکی از حساس‌ترین و نمادین‌ترین اجزای صورت انسان است. از نظر زیستی، لب‌ها بخشی از دهان به شمار می‌روند و در اعمالی چون خوردن، نوشیدن، حرف‌زدن، تنفس، و بوسیدن نقش حیاتی دارند. پوست لب برخلاف سایر قسمت‌های بدن بسیار نازک‌تر و بدون غدد چربی است، به همین دلیل سریع‌تر خشک می‌شود و نیاز به مراقبت بیشتری دارد. لب‌ها سرشار از پایانه‌های عصبی هستند و از همین‌رو حساسیت بالایی نسبت به لمس، گرما، سرما یا درد دارند.

    لب همچنین در ارتباط غیرکلامی نقش مهمی ایفا می‌کند. با حرکات مختلف لب می‌توان احساساتی همچون شادی، غم، تعجب، ناراحتی یا حتی تمسخر را منتقل کرد. لبخند، که از طریق حرکت گوشه‌های لب ایجاد می‌شود، یکی از شناخته‌شده‌ترین و جهان‌شمول‌ترین نشانه‌های ارتباط انسانی‌ست. همین‌طور، فشردن یا لرزش لب‌ها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ترس، خشم یا تردید باشد. در هنرهای نمایشی، عکاسی و نقاشی، لب همواره جزئی مهم در نمایش احساسات چهره بوده است.

    در فرهنگ‌ها و ادبیات مختلف، لب اغلب با مفاهیمی چون عشق، اغوا، سخن و سکوت درآمیخته است. در شعر فارسی، لب معشوق بارها به عنوان سرچشمه‌ی شراب، سرچشمه‌ی کلام دلنشین یا مکانی مقدس و پرجاذبه توصیف شده است. ترکیب‌هایی مانند «لب شیرین»، «لب خندان»، یا «لب خاموش» در شعر کلاسیک فارسی نمایان‌گر زیبایی، دلبری، یا حتی رازآلودگی معشوق‌اند. در ادبیات غرب نیز لب، به‌ویژه در پیوند با بوسه یا سخن، جایگاه ویژه‌ای دارد و به‌عنوان نشانه‌ای از صمیمیت و نزدیکی به کار می‌رود.

    در دنیای امروز، لب نقشی مهم در صنعت زیبایی و مراقبت از پوست ایفا می‌کند. رژ لب، برق لب، بالم لب و دیگر لوازم آرایشی به‌طور خاص برای برجسته‌سازی یا محافظت از لب طراحی شده‌اند. در طراحی چهره، فرم و حالت لب‌ها می‌تواند چهره را جوان‌تر، شاداب‌تر یا جذاب‌تر جلوه دهد. حتی در فرهنگ پاپ، نماد لب‌ها (مانند طرح لب خندان یا لب‌های برافروخته) به عنوان عنصر گرافیکی در طراحی لباس، تبلیغات و هنرهای تجسمی دیده می‌شود.

    لب نه‌تنها عضوی کارکردی، بلکه نمادی پرمعنا در عرصه‌های زیباشناسی، عاطفی و فرهنگی به شمار می‌آید.

    ارجاع به لغت لب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «لب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لب

    لغات نزدیک لب

    • - لئوناردو داوینچی
    • - لئیم
    • - لب
    • - لب آب
    • - لب بالکن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.