آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴

    ماندن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / maandan /

    to stay (on), to settle (in), to reside

    to stay

    to settle

    to reside

    ماندگار شدن، مقیم شدن

    ماندن یا نماندن او اصلاً اهمیتی ندارد.

    It is wholly immaterial whether he stays or not.

    ما ماندن را ترجیح دادیم.

    We elected to stay.

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / maandan /

    to remain, to keep, to continue, to stick (to), to stay, to stand still, to cease, to delay, to wait, to abide, to bide, to persist, to cling, to hover, to lodge

    to remain

    to keep

    to continue

    to stick

    to stay

    to stand still

    to cease

    to delay

    to wait

    to abide

    to bide

    to persist

    to cling

    to hover

    to lodge

    توقف کردن، درنگ کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    برای تندرست ماندن باید هر روز ورزش کنیم.

    To remain healthy, we have to exercise daily.

    او برای گرم ماندن در شب سرد زمستان، کلاهی بر سر داشت.

    He wore a hood to keep warm during the cold winter night.

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / maandan /

    عامیانه to be tired out, become tired out, to be fatigued, become fatigued, to become helpless, to become stymied

    to be tired out

    become tired out

    to be fatigued

    become fatigued

    to become helpless

    to become stymied

    خسته شدن، فرسوده شدن

    نباید قبل‌از تمام کردن پروژه بمانیم.

    We shouldn’t be fatigued before finishing the project.

    اگر شب به‌اندازه‌ی کافی استراحت نکنم، می‌مانم.

    I become stymied if I don’t get enough rest at night.

    فعل لازم
    فونتیک فارسی / maandan /

    ادبی to resemble, to be similar to, to look like, to simulate

    to resemble

    to be similar to

    to look like

    to simulate

    شبیه بودن

    صدای او مثل نسیم ملایمی در روز گرم می‌ماند.

    His voice can be look like a gentle breeze on a hot day.

    صدای او هنگام خنده به مادرش می‌ماند.

    Her voice be similar to her mother’s when she laughs.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ماندن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اقامت گزیدن ماندگار شدن مقیم شدن
    مترادف:
    توقف کردن درنگ کردن
    مترادف:
    درجا زدن
    مترادف:
    خسته شدن فرسوده شدن کوفته شدن
    مترادف:
    انتظار کشیدن منتظرشدن
    مترادف:
    زنده ماندن زیستن عمر کردن
    مترادف:
    شبیه بودن شباهت داشتن مانستن
    مترادف:
    بیتوته کردن

    سوال‌های رایج ماندن

    ماندن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ماندن» در زبان انگلیسی به stay ترجمه می‌شود.

    ماندن یکی از مفاهیم بنیادی در تجربه‌ی انسانی است که به سکون، پایداری یا امتداد در یک وضعیت خاص اشاره دارد. این فعل در زبان فارسی دامنه‌ی معنایی گسترده‌ای دارد و می‌تواند هم به حضور فیزیکی در مکانی مشخص اشاره کند، و هم معنایی استعاری یا احساسی داشته باشد؛ مانند ماندن در یک رابطه، در یک خاطره یا حتی در ذهن کسی. واژه‌ی «stay» در زبان انگلیسی نیز چنین کاربردهای متنوعی دارد و معمولاً به باقی‌ماندن در مکان یا حالت فعلی اطلاق می‌شود.

    در زندگی روزمره، ماندن می‌تواند نشانه‌ای از انتخاب، تمایل یا ضرورت باشد. گاهی افراد تصمیم می‌گیرند در یک موقعیت خاص بمانند؛ مثلاً در یک شهر، خانه یا شغل، زیرا به آن وابسته‌اند یا در آن احساس امنیت می‌کنند. گاهی هم ماندن از روی اجبار یا نبود گزینه‌ی بهتر رخ می‌دهد. در هر حال، ماندن صرفاً یک کنش فیزیکی نیست؛ بلکه می‌تواند حامل بارهای روانی، احساسی و گاه فلسفی باشد.

    از دیدگاه روان‌شناسی، ماندن می‌تواند نشانه‌ای از تعهد یا ترس باشد. فردی که در یک رابطه‌ی فرساینده باقی می‌ماند ممکن است از تغییر بترسد، یا بالعکس، فردی که در کنار خانواده یا دوستانش می‌ماند، شاید از روی عشق و وفاداری این تصمیم را گرفته باشد. همین دوگانگی باعث می‌شود که ماندن همیشه با قضاوت ساده‌انگارانه همراه نباشد و نیاز به درک عمیق‌تری از موقعیت و انگیزه‌های فردی داشته باشد.

    در حوزه‌ی ادبیات و هنر، ماندن بار معنایی عاطفی و گاه رمانتیک پیدا می‌کند. نویسندگان و شاعران، واژه‌ی ماندن را برای توصیف حس وفاداری، دلبستگی یا حتی جاودانگی به کار می‌برند. «کاش می‌ماندی» یا «یادت ماندنی‌ست» از جمله ترکیب‌هایی‌اند که نشان می‌دهند ماندن می‌تواند در سطحی فراتر از زمان و مکان معنا پیدا کند. در این معنا، ماندن به امری ذهنی یا روحی بدل می‌شود.

    ماندن هم‌چون بسیاری از افعال پایه، بستری برای تصمیم‌گیری‌های مهم در زندگی است. انسان در لحظاتی سرنوشت‌ساز باید انتخاب کند که بماند یا برود، صبر کند یا اقدام کند، در وضعیت فعلی ادامه دهد یا تغییر ایجاد کند. «ماندن» مفهومی ساده اما پیچیده است که در لایه‌های مختلف زبان، فرهنگ، و تجربه‌ی انسانی معنا می‌یابد.

    ارجاع به لغت ماندن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ماندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماندن

    لغات نزدیک ماندن

    • - ماندگی
    • - ماندگی هوا
    • - ماندن
    • - ماندن برای مدت کوتاه
    • - ماندن به طور موقت
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.