آخرین به‌روزرسانی:

ماهیچه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عضله

فونتیک فارسی

maahiche
اسم

muscle, brawn

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

قدرت ماهیچه

muscle power

ماهیچه‌ی ارادی

voluntary muscle

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دکتر ماهیچه‌ی بیمار را معاینه کرد.

The doctor examined the patient's muscle.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماهیچه

  1. مترادف:
    عضله کره مایچه

سوال‌های رایج ماهیچه

ماهیچه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «ماهیچه» در زبان انگلیسی به muscle ترجمه می‌شود.

ماهیچه یکی از اصلی‌ترین بافت‌های بدن جانداران است که وظیفه‌ی حرکت دادن اندام‌ها، حفظ وضعیت بدن و حتی تولید گرما را بر عهده دارد. ماهیچه‌ها با انقباض و انبساط خود، امکان انجام حرکات ارادی و غیرارادی را فراهم می‌سازند. بدن انسان صدها ماهیچه دارد که در سه دسته‌ی اصلی طبقه‌بندی می‌شوند: ماهیچه‌های اسکلتی، ماهیچه‌های صاف، و ماهیچه‌ی قلبی. هر یک از این‌ها نقش خاصی در فیزیولوژی بدن دارند و بدون آن‌ها، فعالیت‌های حیاتی زندگی ممکن نبود.

ماهیچه‌های اسکلتی، همان‌هایی هستند که زیر پوست دیده می‌شوند و در ورزش، تحرک و فعالیت‌های روزمره فعال‌اند. این ماهیچه‌ها ارادی‌اند؛ یعنی انسان با اراده‌ی خود آن‌ها را کنترل می‌کند، مانند بلند کردن یک شی یا دویدن. از سوی دیگر، ماهیچه‌های صاف، در دیواره‌ی اندام‌هایی مانند معده، روده، و عروق خونی قرار دارند و به‌صورت غیرارادی عمل می‌کنند. ماهیچه‌ی قلبی نیز ساختار ویژه‌ای دارد و فقط در قلب یافت می‌شود، با توانایی منحصربه‌فردی در انقباض پیوسته و منظم تا پایان عمر.

عملکرد ماهیچه‌ها وابسته به سلول‌های عضلانی خاصی است که حاوی رشته‌هایی به‌نام «فیلامنت» هستند. این رشته‌ها با حرکت لغزشی نسبت به یکدیگر باعث کوتاه شدن و انقباض عضله می‌شوند. تأمین انرژی برای این فرآیند از طریق مولکولی به نام ATP انجام می‌گیرد که از تجزیه‌ی گلوکز یا چربی در سلول‌ها به‌دست می‌آید. بنابراین تغذیه، اکسیژن‌رسانی و تمرین فیزیکی، همگی نقش مهمی در سلامت و قدرت ماهیچه‌ها دارند.

ماهیچه‌ها نه‌فقط برای حرکت بلکه برای سوخت‌وساز بدن نیز حیاتی‌اند. آن‌ها در شرایط استراحت نیز انرژی مصرف می‌کنند، گرما تولید می‌کنند، و در حفظ وزن و ترکیب بدنی نقش مهمی دارند. افرادی که تمرین منظم دارند، به‌ویژه تمرینات مقاومتی مانند وزنه‌برداری، معمولاً حجم و توان ماهیچه‌ای بیشتری پیدا می‌کنند. این موضوع نه‌فقط در زیبایی ظاهری بلکه در سلامت عمومی، پیشگیری از بیماری‌های مزمن، و حتی سلامت روان تأثیرگذار است.

در کنار تمام ویژگی‌های فیزیولوژیکی، ماهیچه در زبان و فرهنگ نیز جایگاهی استعاری دارد. وقتی کسی را «ماهیچه‌‌ای» توصیف می‌کنیم، به قدرت و توان بدنی او اشاره داریم. حتی در زبان محاوره‌ای، گاهی از «ماهیچه نشان دادن» به‌معنای نمایش قدرت یا تهدید استفاده می‌شود. ماهیچه صرفاً یک بافت زیستی نیست، بلکه بخشی از تصویر ذهنی ما از توانایی، سلامتی و پویایی نیز هست.

ارجاع به لغت ماهیچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماهیچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماهیچه

لغات نزدیک ماهیچه

پیشنهاد بهبود معانی