فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ماه‌گرفتگی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خسوف

فونتیک فارسی

maahgereftegi
اسم

نجوم lunar eclipse, eclipse (of the moon)

ماه‌گرفتگی نیم‌سایه‌ای

penumbral lunar eclipse

ماه‌گرفتگی زمانی اتفاق می‌افتد که سایه‌ی زمین روی ماه بیفتد.

Lunar eclipse occur when the earth's shadow fall on the moon.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

گزارش شده است که فردا عصر ماه‌گرفتگی رخ می‌دهد.

It was reported that there would be a lunar eclipse tomorrow evening.

لکه‌ی سرخ یا قهوه‌ای رنگ در پوست

فونتیک فارسی

maahgereftegi
اسم

birthmark, strawberry mark

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

یک ماه‌گرفتگی قرمز روی صورتش دارد.

She has a red birthmark on her face.

پلیس دختر را از ماه‌گرفتگی پایش تشخیص داد.

The police identified the girl from a birthmark on her leg.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماه‌گرفتگی

  1. مترادف:
    خسوف
    متضاد:
    کسوف

ارجاع به لغت ماه‌گرفتگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماه‌گرفتگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماه‌گرفتگی

لغات نزدیک ماه‌گرفتگی

پیشنهاد بهبود معانی