فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مبیع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آنچه در معرض فروش قرار گرفته

فونتیک فارسی

'mobi
اسم

قدیمی object of sale, sold item, the thing sold

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مبیع عتیقه‌ای نایاب بود.

The sold item was a rare antique.

از فروختن آن مبیع باارزش پشیمان شدم.

I regretted selling that valuable sold item.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مبیع

  1. مترادف:
    خریدوفروش بیع‌وشرا معامله دادوستد

ارجاع به لغت مبیع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مبیع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مبیع

لغات نزدیک مبیع

پیشنهاد بهبود معانی