قدیمی object of sale, sold item, the thing sold
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مبیع عتیقهای نایاب بود.
The sold item was a rare antique.
از فروختن آن مبیع باارزش پشیمان شدم.
I regretted selling that valuable sold item.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مبیع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مبیع