فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مخصوص به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ویژه

فونتیک فارسی

makhsoos
صفت

special, particular, specific, proper, proper (to), peculiar (to), exclusive, especial, express, typical, characteristic, extraordinary

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

سلام مخصوص مرا به پدرتان برسانید.

Give my especial greetings to your father.

خوش‌نویسی نوعی هنر با معیارهای مخصوص به خودش است.

Calligraphy is an art form with its own particular rubrics.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت مخصوص

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مخصوص» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخصوص

لغات نزدیک مخصوص

پیشنهاد بهبود معانی