admitted to be near, [fig.] favourite, esteemed
admitted to be near
favourite
esteemed
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
هر دو واژه «مقرب» و «مغرب» در زبان فارسی وجود دارند، اما معانی کاملاً متفاوتی دارند و نباید به جای یکدیگر استفاده شوند:
مقرب به معنی نزدیک، در نزد کسی بودن یا کسی که به درگاه خدا یا پادشاه نزدیک است. مثلاً «مقرب درگاه خدا» یعنی کسی که به خدا نزدیک است.
مغرب به معنی غرب، سمت غرب یا جایی که خورشید در آن فرو میرود است. همچنین نام منطقهای در شمال آفریقا (مغرب عربی) هم هست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مقرب» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقرب