guilty (person), criminal, culpable, culprit, answerable, responsible, offender, blameworthy, blamable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هیچکس مقصر نیست.
No one is blamable.
رانندهی مقصر باعث یک تصادف جدی در بزرگراه شد.
The blameworthy driver caused a serious accident on the highway.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مقصر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقصر