آخرین به‌روزرسانی:

مواظبت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مراقبت کردن

فونتیک فارسی

movaazebat kardan
فعل لازم فعل متعدی

to look after, to tend, to take care of, to mind, to watch over, to safeguard, to be watchful, to be vigilant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

از خودت مواظبت کن.

Take care of yourself.

او بادقت تمام از جواهرات خود مواظبت می‌کند.

She is jealously watching over her jewelry.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مواظبت کردن

  1. مترادف:
    حراست کردن مراقبت کردن نگهبانی کردن پاسداری کردن پاییدن حفاظت کردن

ارجاع به لغت مواظبت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مواظبت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مواظبت کردن

لغات نزدیک مواظبت کردن

پیشنهاد بهبود معانی