museum
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نقاشیهای او در موزه به نمایش گذاشته شدهاند.
His pictures are on display at the museum.
معلم دانشآموزان را با اتوبوس به موزه برد.
The teacher bused the students to the museum.
آن موزه مجموعهای جذاب از دستسازههای باستانی داشت.
That museum had a fascinating collection of ancient artifacts.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «موزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موزه