فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

موزه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محل نگهداری و نمایش اشسای باستانی و تاریخی و هنری

فونتیک فارسی

mooze
اسم

museum

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

نقاشی‌های او در موزه به نمایش گذاشته شده‌اند.

His pictures are on display at the museum.

معلم دانش‌آموزان را با اتوبوس به موزه برد.

The teacher bused the students to the museum.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آن موزه مجموعه‌ای جذاب از دست‌سازه‌های باستانی داشت.

That museum had a fascinating collection of ancient artifacts.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موزه

  1. مترادف:
    پای‌افزار پای‌پوش کفش چکمه
  1. مترادف:
    نمایشگاه آثار (تاریخی هنری‌و )

ارجاع به لغت موزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موزه

لغات نزدیک موزه

پیشنهاد بهبود معانی