conversation, talk, dialog, discourse, interlocution, palaver, parlance, parley, dialogue, discussion, confabulation, chat, conference, converse
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مکالمه کردن با او خوشایند بود.
It was pleasant to converse with her.
تلفن اسبابی است برای مکالمه از راه دور.
A telephone is a device for long-distance conversation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مکالمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مکالمه